تجربه جوامع پیشرفته نشان میدهد که این جوامع تنها پس از اصلاحات اجتماعی و سیاسی همه جانبه از جمله ایجاد دولتهای مدرن، اصلاح ساختارهای اداری، شکلدهی سازمانهای نوین همراه با توسعه منابع انسانی و بخش خصوصی و گسترش مشارکت بخش غیردولتی در انجام خدمات اجتماعی، فرهنگی، رفاهی و خدماتی...؛ توانستهاند سطح زندگی مردم را بالا برند.
در ایران نیز در راستای تحول اداری و رشد بخش خصوصی اقداماتی صورت گرفته و در برنامههای سوم و چهارم توسعه نیز بدان اشاره شده است. در سال 1381 هیئت دولت برنامه هفتگانهای را تحت عنوان تحول در نظام اداری کشور به تصویب رساند که یکی از این برنامهها "منطقی نمودن اندازه دولت" بود. دستگاههای اجرایی، زمان اجرای این برنامهها با مشکلات و موانع خاصی روبرو شدند. هدف تحقیق حاضر بررسی همین موانع براساس نظریه قدرت- کنترل جان چایلد است. به این منظور تدابیر سازمان مدیریت و برنامهریزی در قالب چهار برنامه دستهبندی شد. برای هر برنامه، براساس مطالعه اسناد، مدارک و کسب نظر خبرگان، شاخصهایی تعریف و براساس شاخصهای تعیین شده، پرسشنامهای ماتریسی تنظیم گردید و پس از سنجش روایی و پایایی در اختیار 60 نفر از خبرگان قرار گرفت. پس از جمعآوری اطلاعات بدست آمده، طبقه بندی و تحلیل آن با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی (آزمونهای خی دو، فریدمن و ویل کاکسون) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد، موانع اثر گذار به ترتیب اهمیت عبارت است از:
صاحبان قدرت در سازمانهای دولتی؛
ناهمسویی منافع تصمیم گیرندگان و سازمان؛
ائتلاف حاکم؛
تصمیمات شهودی افراد و سازمانها.